عکاسی آنی یا اسنپ شات در تعریف کلی آن به عکس هایی اطلاق می گردد که توسط آماتورها و با دوربین های ساده، جهت ثبت اتفاقات ساده گرفته می شوند.

پیدایش
عکس های آنی در اثر پیشرفت های تکنیکی نظیر تکنولوژی شاتر سرعت بالا از اویل دهه ۱۸۶۰ و پیشرفت رو به رشد فیلم های سریع تر و حساس تر، امکان پذیر گردیدند.
زیبایی شناسی
زیبایی شناسی آنی، اشکال متفاوتی به خود گرفته است. یکی رویکرد درونی شخصیتی و پذیرفته شده توسط هنرمندانی نظیر آلفرد استیگلیتس و دیگری رویکرد محکم ثبت واقعیت است که مفهوم لحظه قطعی هانری کارتیه برسون، تبلور آن می باشد.
تأثیرگذاری ها
عکاسی آنی بر عکاسان جدید خیابانی نظیر ویلیام کلاین و گری وینوگراند اثر گذاشت. همچنین در ایجاد روش شاعرانه تری از عکاسی شهری در سنت عکاسی اومانیستی نیز مؤثر بود.
عکاسی اجسام بیجان
عکاسی اجسام بیجان یا عکاسی طبیعت خاموش (به انگلیسی: Still life photography) شاخهای از هنر عکاسی میباشد٬ که به ثبت تصویر از اشیاء بیجان و معمولاً غیر متحرک همچون شعله شمع٬ دود٬ گلها، غذا، سنگ٬ کتاب، جواهرات٬ لوازم التحریر٬ میوهها و سایر اشیا محیط پیرامون میپردازد.
عکاسی از اجسام بیجان در حقیقت جزو سبکهای مشکل عکاسی محسوب میشود٬ عکاسان این سبک باید توانایی نورسنجی دقیق را داشته و از ذوق ترکیب بندی بالایی برخوردار باشند. هدف اصلی در عکاسی طبیعت بیجان٬ بیان ایده و مفهومی خاص٬ به سادهترین و روشنترین شکل ممکن است.
وجه تمایز اصلی این سبک با سایرسبکها٬ در حقیقت به چیدمان صحنه عکس مربوط است؛ چیدمان در حقیقت همان چیدن صحنه عکس و ساختن صحنه است؛ در این سبک٬ عکاسان در حقیقت بیشتر عناصر عکس را میسازند تا اینکه صرفاً سرگرم عکاسی باشند.
تاریخچه
این سبک از عکاسی جزو قدیمیترین سبکهای عکاسی میباشد و امروزه جزو پرطرفدارترین ژانرهای عکاسی نیز محسوب میگردد. اولین عکسهای این سبک مربوط به اوایل قرن ۱۹ میباشد و آن عکسی است با نام میز نهارخوری اثر نیِپس که به روش هلیوگرافی (heliography) ثبت شده است و مدت زمان ثبت این عکس حدود ۴ ساعت بوده است؛ در این تصویر چاقو، قاشق، شیشه، لیوان، کاسه، بطری، گلدان و قهوه جوش بخوبی مشاهده میگردد.
پس از آن قدیمیترین عکس این سبک که با استفاده از صفحههای نقرهای (daguerreotype) ثبت شده است نیز اثری است مربوط به سال ۱۸۳۷ که در استودیویی با نام داگر ایجاد شده بود.
چیدمان و ساختار بندی
در عکاسی طبیعت خاموش٬ این عکاس است که عناصر صحنه را میسازد٬ و با توجه به این نکته٬ همانقدر که این سبک عکاسی به دلیل حساسیت چیدمان٬ سخت است٬ به دلیل آزاد بودن عکاس در تعیین ساختار تصویر٬ آسان میباشد.
برای چیدمان بهتر٬ میتوان از قانون یکسوم و همچنین قابهای مصنوعی استفاده نمود. انتخاب اجسامی که تفاوت رنگی زیادی با یکدیگر دارند نیز (کنتراست رنگی بالا) بر اثرگذاری بیشتر تصاویر گرفته شده در این سبک میافزاید.
در کادربندی هنگام ثبت عکس نیز بایستی بسیار دقت نمود؛ عکاس باید به گونهای کادربندی کند تا تصویر محدود گردد و توجه بیننده به سمت سوژه اصلی هدایت شود.
پس زمینه
بیشتر عکاسان از پس زمینههای به رنگ روشن و ساده استفاده میکنند٬ چراکه به آنها این اطمینان را میدهد که پس زمینه توجه را از سوژه اصلی منحرف نمیکند٬ البته این یک قانون ثابت و همیشگی نیست؛ برخی عکاسان باتجربهتر٬ قادر هستند تا بدون توجه به پس زمینه٬ عکسهای زیبایی در این سبک خلق کنند. شما میتوانید هر پس زمینهای را که دوست دارید برای کار خود انتخاب کنید٬ که میتواند یک دیوار آجری با بافت درشت باشد یا یک پرده یا هرچیز دیگر.به طور معمول برای اجسام به رنگ روشن٬ یا نورانی(مانند شمع شعلهور) از پس زمینههای تیره و برای اجسام تیره از پس زمینههای روشن بهره میبرند.
نورپردازی
در این سبک دیگر مشکلات نوری در عکاسی٬ مانند سایر ژانرهای عکاسی مطرح نیست٬ چراکه در آن عکاس میتواند در طول روز با استفاده از نور طبیعی و انعکاس دهندههای نور٬ عکاسی کند و در هنگام مناسب نبودن نور محیط٬ به راحتی با نورپردازی مصنوعی مشکل را حل نماید.
برای بهبود نور محیط٬ در صورت مناسب نبودن آن٬ اولین و بهترین گزینه برای عکاسان این سبک٬ استفاده از سافتباکس است.
عکاسی از آسمان
عکاسی از آسمان به عکاسی از آسمان یا ابرها گفته میشود. البته میبایست خاطر نشان کرد که این ثبت عکس از آسمان با عمق میدان ها و زوایای متفاوت و در زمان های خاصی می تواند صورت گیرد . بطور مثال ثبت عکس با لنز واید از یک آسمان صاف یا ابری و یا با لنز تله از یک تکه ابر ، هوای بارانی ، شفق قطبی ، رعد و برق و غیره ...
عکاسی از رد ستارهها
عکاسی از رد ستارهها نوعی تکنیک عکسبرداری از نوع عکاسی نجومی است که از حرکت زمین و ستارهها ناشی میگردد، به طوریکه پس از عکاسی خطوط منحنی رد ستارهها ثبت میگردد. هنگامی که زمین به گرد خود میچرخد، ستارهها در یک جایگاه ثابت قرار نمیگیرند (از لحاظ دید چشم زمینی) و به نظر میرسد ستارهها کم و بیش به سمت غرب دارای حرکت هستند.
وقتی از ستارهها عکاسی میکنیم، به دلیل طولانی شدن زمان نوردهی و گردش زمین به دور خود، ستارهها مانند خطوط منحنی بر روی فیلم ثبت میشوند. اگر بخواهیم این مورد را بر طرف کنیم، دوربین باید به وسیلهٔ یک موتور درایو، در خلاف جهت حرکت زمین و با سرعت مناسب به گردش در آید.
عکاسی از طبیعت
عکاسی از طبیعت، عکاسی از مناظر طبیعی، زندگی وحوش، گیاهان و تصاویری از بافتهای طبیعی میباشد. عکسهای این سبک به طور معمول خالی از حضور انسان یا عناصر انسانی - همچون ساختمانها - و حتی حیوانات دستآموز و اهلی است.
عکاسی از مجسمه
اکثراً عکاسی از مجسمه را با عکاسی معماری در یک گروه و ردیف قرار میدهند. در صورتی که چنین قرابتی وجود ندارد، زیرا اگر چه این دو موضوع در حقیقت همسایه یکدیگرند، اما تکنیک عکسبرداری از هر یک از آنها به قدر کافی با دیگری اختلاف دارد. امکان تجزیه و تحلیل در عکاسی از مجسمه بسیار زیاد است و اغلب آن را به هنر پرتره میتوان نزدیکتر دانست. عکاس در این مورد آزادی عمل قابل ملاحظهای دارد و شخصیت او به خوبی میتواند تجلی کند.
انتخاب نور ملایم یا خشن، انتخاب زاویه تابش آن، انتخاب زاویه دید و بالاخره انتخاب کادر چه در موقع گرفتن عکس و چه در حین آگراندیسمان مسایلی هستند که هر یک بر حسب تکنیک شخصی عکاس میتواند حل و فصل شود.
انتخاب زاویه دید صرفاً از نقطه نظر پرسپکتیو صحیح کافی نیست، بلکه برای بهتر نشان دادن مجسمه از حالت و وضع آن نیز باید یاری جست. کافی است دور مجسمه بچرخید تا ببینید برای قرار دادن دوربین چقدر نقاط زیادی وجود دارد. تصادفاً اغلب آنها نیز خوب و مناسب است. در این میان آنهایی ترجیح دارند که اصالت اثر را بر هم نزنند. بر حسب اینکه بخواهید سر تا پای مجسمه را بگیرید یا فقط نیمی از اندام آن را، تمام صورت و یا جزئی از حالت صورت را، خواهید توانست تصاویر بسیار متعدد و مختلفی از یک مجسمه به دست آورید. یکی از شرایط مهم و اصلی موفقیت در عکاسی از مجسمه، نمایاندن جنس آن است، به نحوی که با یک نگاه، مرمر از سنگ و فلز از چوب تشخیص داده شود.
عکاسی از مناظر
عکاسی از مناظر نوعی از عکاسی است که از فضای طبیعی در زمین عکاسی میشود که گاهی این مناظر خیلی بزرگ و پایان ناپذیرند و گاهی هم خیلی کوچکند. برای عکسبرداری از مناظر نیاز به عمق میدان وضوح بالا وجود دارد، بنابراین استفاده از لنزهای نرمال و واید و همچنین استفاده از اعداد بالا برای دیافراگم ( برای مثال 22 ) کمک بسیاری برای ثبت تصاویر با کیفیت خواهند کرد. استفاده از سه پایه برای عکسبرداری از مناظر در شب لازم است. برای عکاسی از مناظر در شب، بی حرکت بودن دوربین عکاسی مهمترین مسئله برای ثبت تصویر با کیفیت است.
عکاسی انتزاعی
انتزاعی یا آبستره در برابر واقعی قرار میگیرد. واقعی چیزی است که در جهان وجود داشته باشد و انتزاعی چیزی که به شکل خالصش در جهان نباشد. عکاسی انتزاعی، شاخهای از عکاسی است که با حذف برخی ویژگیهای سوژه و پررنگ کردن برخی دیگر، به بیانی انتزاعی دست مییابد.
در هنر دو نوع انتزاع استفاده میشود: یکی پدید آوردن چیزهایی که در خارج وجود ندارند، یعنی واقعی نیستند، و دیگری بازنمایی واقعیت ها با حذف برخی بخشهای غیر ضروری آن ها. حالت اول در عکاسی ممکن نیست و تنها حالت دوم باقی میماند. در این حالت عکاس با حذف برخی خصوصیات یک چیز، تاکید بیشتری بر جنبه های مهمتر سوژه میکند و به بیننده امکان میدهد که سوژه را از همان جنبه ای که او میبیند ببیند. به عنوان نمونه اگر شما بتوانید در عکسی خود به نوعی قد و وزن انسانی را حذف کنید و کاری کنید که تنها مفهوم انسانیت او منتقل شود، عکس شما آبستره خواهد بود.
ما جهان پیرامون خود را رنگی میبینیم و اگر تصویری سیاه و سفید باشد، انتزاعی و غیر واقعی است. استفاده از زوایای غیر معمول نیز باعث میشود که عکس حالت طبیعی نداشته باشد و در کار انتزاعی کردن میتواند فاکتور مهمی باشد. در این حالت شما کاری کردهاید که بیننده تصویر را از طریق عادت همیشگی خود نبیند و تا حدی از حالت معمول جدا شود و این نوعی انتزاع است. اغراق در رنگ، واید یا تله بودن بیش از حد، فکوس بیش از حد در سوژه ها، استفاده از ساتریشن (وی واید یا رنگ) بسیار غلیظ، استفاده از کنتراست بالا، تصاویر سیاه یا ضد نور، حرکت دوربین در حین عکاسی و هر گونه استفاده غیر معمول از تجهیزات عکاسی، گونهای انتزاعی به عکس ها خواهد بخشید.
عکاسی پرتره
عکاسی پرتره، شاخهای از عکاسی است که در آن از چهره انسان عکسبرداری میشود.
روشهای نورپردازی
نورطبیعی
نورپردازی رامبراند
نورپردازی پروانهای
انواع
این نوع عکاسی خود شامل انواع مختلفی است:
پرتره تمام قد
پرتره پرسنلی
پرتره هنری
پرتره سیاسی
پرتره تبلیغاتی
پرتره خانوادگی
و....
معمولاً فاصلههای کانونی لنزهای مورد استفاده برای عکاسی پرتره بخاطر بار روانی لنزهای واید و نرمال(بسیاری از افراد در هنگام قرار گرفتن در مقابل دوربین های عکاسی یا فیلمبرداری دچار انقباض در عضلات صورت خود می شوند به گونه ای که نوعی اضطراب در چهره آنها نمایان می شود، بنابراین با استفاده از لنزهای تله و فاصله گرفتن از سوژه این مشکل تا حد قابل توجهی کاهش می یابد)، از دو برابر نرمال به بالا و بخاطر کاهش شدید عمق میدان وضوح در لنزهای تله بلند، کمتر از چهار برابر لنز نرمال است. بهتر است عکسهای پرتره را با عمق میدان کم (یعنی با دیافراگم باز) تهیه کرد تا پس زمینه محو شود و سوژه با تاکید بیش تری دیده شود.
کارگاه عکاسی
کارگاههای عملی عکاسی پرتره به منظور آموزش نورپردازی و پوزیشن تصویر توسط نهادهای آموزشی برای هنرجویان برگزار میشود. در این کارگاهها هر کارآموزی با کارهای مختلفی از قبیل نورپردازی، روتوش نگاتیو (در عکاسی آنالوک)، تکنیکهای ادیت (فتوشاپ و ...) آشنا شده و بسته به ذوق و روان خود آنها را برای بدست آوردن نتیجه مطلوب در عکاسی پرتره بکار میگیرد.
عکاسان پرتره
یوسف کارش
فخرالدین فخرالدینی
هادی شفائیه
سید مهدی امیری دشت بیاض - باهر
عکاسی تبلیغاتی
عکاسی تبلیغاتی (به انگلیسی: Commercial photography) ، شاخهای از عکاسی است که عکاس از محصولات، کالاها، تولیدات و خدمات افراد یا شرکتها عکسبرداری میکند.
عکاسی تجاری
(عکاسی تجاری(به انگلیسی: Commercial Photography)، به هر نوع عکاسی که برای آن به عکاس پولی پرداخت میشود، اطلاق میشود. در واقع عموماً در این نوع عکاسی، برای عکاس کمتر جنبه هنری کار اهمیت دارد.
این تعریف شامل عمدهفروشی، خردهفروشی و استفادههای حرفهای از عکاسی میشود.
در این شاخه از عکاسی کلام مشهوری وجود دارد، مبنی بر این که "یک عکس به اندازه یکهزار حرف میارزد" (A picture is worth a thousand words)
عکاسی تجاری میتواند شامل: عکاسی تبلیغاتی، عکاسی مد، عکاسی گلامور، عکاسی از صحنه جنایت، عکاسی اجسام بیجان، عکاسی خوراکی، انواع عکاسی خبری، عکاسی پرتره، عکاسی عروسی، عکاسی از مناظر، عکاسی حیات وحش و پاپاراتزی شود.
عکاسی جداییطلب
عکاسی جداییطلب، ژانری از عکاسی بود که در سال ۱۹۰۲ توسط آلفرد استیگلیتس پایه گذاری شد تا جدایی از پیکتوریالیسم مسلط بر فضای عکاسی آمریکا را ابلاغ نماید. این جنبش با گذار از پیکتوریالیسم به عکاسی صریح، نشانگر آغاز مدرنیسم در عکاسی می باشد. پایان رسمی این جنبش، با پیوستن آلفرد استیگلیتس به جنبش عکاسی صریح و تحت تأثیر پل استرند به وقوع پیوست.
عکاسی جنگ
عکاسی جنگ شاخهای از عکاسیست که به ثبت تصاویر از درگیریهای مسلحانه و زندگی در مناطق جنگزده میپردازد. عکاسی جنگ به مردم کمک میکند تا عمق یک فاجعهٔ جنگی را که از طریق نوشتار قابل انتقال نیست درک کنند.
تاریخچه
جنگهای داخلی آمریکا نقطهٔ شروع عکاسی جنگ بود. در این عکسها چهرهٔ خشن و بیپردهای از زشتیهای این جنگ داخلی برای مردم فاش شد. در واقع مردمی که جنگ داخلی را اقدامی شرافتمندانه به حساب میآوردند با دیدن تصاویری از واقعیتهای این جنگ شوکه شدند.
به علت حساسیتهای نظامی و استراتژیک، اجازهٔ تصویربرداری چندانی در جنگ جهانی اول به عکاسان داده نشد، هر چند عکاسی از پیکارهای مبارزاتی، سالها پیش از این جنگ آغاز شده بود.
عکسهای جنگی در طول جنگ جهانی دوم بیشتر ترغیبکنندهٔ روحیهٔ میهنپرستی و افشاکنندهٔ بیعدالتیهای اجتماعی بود. اما عکسهای تکاندهنده از فاجعههای جنگ ویتنام باعث ایجاد روحیه و تفکرات ضد جنگ در مردم شد.
سوژههای عکاسی
سوژههای عکاسی جنگ میتوانند خارج از محدودهٔ جبههٔ یک جنگ نیز باشند. ثبت تصاویر ویرانههای بهجامانده از جنگ و لطمات انسانی نیز در حوزهٔ همین عکاسی قرار دارد. در واقع هدف اصلی عکاسی جنگ، بهتصویرکشیدن چهرهٔ انسانی است که به هر شکل درگیر این نزاع و درگیری است؛ خواه یک سرباز خسته باشد خواه یک کودک غمگین.
همانطور که تاریخ نشان داده است، عکاسی جنگ تاثیر زیادی در افکار عمومی دارد و ممکن است مانند مثال جنگ ویتنام، مردم را در مقابل سیاست کشور قرار داده و حتی دولتمردان را مجبور به توقف جنگ کنند.
عکاسی حیات وحش
عکاسی حیات وحش، شاخهای از عکاسی است که در آن از حیوانات و جانوران زنده و در محیط طبیعی آنها عکسبرداری میشود.
عکاسی در این سبک، نیاز به دانش بالا و تجربهٔ فراوان در زمینهٔ عکاسی و آشنایی با رفتار حیوانات گوناگون دارد. عکاسان باید توان اثبات طبیعی بودن تصاویر را داشته باشند؛ عکاسی از حیوانات اهلی جزو عکسهای این ژانر محسوب نمیشود.
در عکاسی از حیات وحش، عکاس به دنبال به تصویر کشیدن حیوانات جالب به همراه حرکاتی مانند غذا خوردن یا جنگیدن آنها است. اگر چه عکاسی از حیات وحش و یا شکار برای دنیای عکاسی تکرای است.
در این نوع عکاسی، دهانه ی باز لنز برای دستیابی به سرعت بالا و ثبت سوژهی در حال حرکت و محو کردن پس زمینه استفاده میشود. همچنین عکاسان حیاتوحش، از لنز تله استفاده میکنند بنابراین عکاسان حیات وحش بیشتر احتیاج به سهپایه دارند. آنها همچنین برای این که بتوانند به حیات وحش نزدیکتر شوند احتیاج به وسایلی برای استتار دارند. گاهی برای اینکه قدرت مانور عکاس برای تعقیب حیوانات وحشی زیاد شود از تک پایه استفاده میشود. تک پایهها به دلیل سبک بودن و قابلیت تحرک سریع بهتر از سه پایه ها عمل میکنند. سید بابک موسوی یکی از عکاسان برتر حیات وحش ایران میباشد و تاکنون عکسهای بسیار خوبی از حیات وحش ایران به ثبت رسانده است.
عکاسی خبری
عکاسی خبری یا فتوژورنالیسم به عکسهایی گفته میشود که پبام و هدف اصلی آنها خبر رسانی است. و آنگونه که کارشناسان رسانه تعریف میکنند؛ عکاسان خبری، همان نویسندگان مقاله و مخبران خبر به وسیله تصویر یا همان عکس هستند
سه تعریف رایج درباره عکاسی خبری وجود دارد:
هنری است که برای قصهگویی عکاسانه به کار گرفته میشود تا زندگی را مستند کند. پدیدهای جهانی است و به همه مربوط است و از محدودیتهای زبانی و فرهنگی عبور میکند. فتوژورنالیسم ما را به عکسهایی ارجاع میدهد که یک داستان را بیان میکند؛ مثل عکسهایی که در رسانههای خبری میبینیم یا مجلات، گاهنامهها یا هفتهنامهها. این عکسها میتواند دربر گیرندهٔ عکاسی مستند، عکاسی تبلیغاتی، عکاسی در صحنه، عکاسی ورزشی، زندگی جاری، علایق انسانی و به تصویر کشیدن شیوه معاصر و رایج زندگی باشد. اما نکتهٔ مهم در این بخش این است که در فتوژرنالیسم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد، پس لازم است به عکاسان خبری گفته شود: سعی نکنید قضاوت خود را به عکس القا کنید. در فتوژرنالیسم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری میکنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند.
ژورنالیسمی است که داستانی را از طریق تصاویر بیان میکند. میتوان اینطور برداشت کرد که در ذهن غربیها، فتوژرنالیسم تک فریم نیست؛ به همین علت است که همیشه یک فیچر یا گزارش تصویری جداگانه دارند و یک تک فریم؛ که تک فریم در واقع اوج گزارش تصویری است.
تعریف آخری که از فتوژورنالیسم میتوان عنوان کرد این است که گفته شود:
شکلی ویژه از ژورنالیسم است که تصاویری را خلق میکند تا داستانی خبری را بازگو کند؛ هرچند معمولاً اینطور فهم میکنند که اصل بر تک فریم است، در حالی که اینطور نیست. در حالت عامتر هم به مطالب بسیار مهم و جدی که عکاسی شدهاست گفته میشود.
عکاسی در شب
عکاسی در شب، به عکاسی در فضای آزاد در ساعات شب گفته میشود. عکاسی در شب، معمولاً با دیافراگمهای بسته و زمانهای نوردهی طولانی انجام میشود. در این عکاسی نقاط نورانی متحرک به صورت خطی نورانی و کشیده در صفحه حساس عکاسی ضبط میشود.
تاریخچه
در اوایل سال ۱۹۰۰، آلفرد استیگلیتز - Alfred Stieglitz - و ویلیام فریزر - William Fraser -، شروع به عکاسی در شب کردند. بیل برانت - Bill Brandt - و براسای - Brassai - پایهگذاران اصلی عکاسی در شب هستند. در سال ۱۹۳۲ اولین کتاب عکاسی در شب را که عکسهای او از خیابانهای پاریس بود با نام پاریس در شب - Paris de Nuit - منتشر کرد. در طول جنگ جهانی دوم، بیل برانت عکسهایی سیاه و سفید از خیابانهای لندن در زیر نور مهتاب تهیه نمود.
در سال ۱۹۹۰ عکاس متولد انگلیس، مایکل کننا - Michael Kenna - موفقترین عکاس شب معرفی شد. عکسهای سیاه و سفید مایکل که اغلب در ساعات طلوع و غروب خورشید از سان فرانسیسکو، ژاپن، فرانسه، و انگلستان تهیه شده بود، ارائه گردید. به یادماندنیترین پروژههای مایکل تصویر نیروگاه راتکلیف در شرق میدلندز، انگلستان، و تصاویری از اردوگاههای کار اجباری نازیها پراکنده در سراسر آلمان، فرانسه، بلژیک، لهستان و اتریش است.
در آغاز قرن ۲۱ با محبوبیت دوربینهای دیجیتال، کار عکاسی در شب بسیار آسانتر شد. امروزه صدها وب سایت در این خصوص وجود دارند.
ضریب شوارتز شیلد
شوارتز شیلد، در تحقیقات خود، در خصوص عکسبرداری از ستارگان متوجه گردید که نورسنجی عادی در زمانهای نوردهی طولانی منجر به نتیجه عادی نمیباشد. یعنی هر چه زمان نوردهی طولانیتر باشد، نوردهی کفایت لازم را برای یک اکسپوز صحیح نمیدهد. بدین خاطر ضریبی را محاسبه و ایراد کرد، که به تناسب زمان نوردهی، لحاظ شده و اصلاح عدم کفایت نوردهی را مینماید. این ضریب در عکاسی به ضریب شوارتز شیلد معروف است.
عکاسی خیابانی
عکاسی خیابانی (به انگلیسی: Street Photography) به عنوان بدنه هنر عکاسی، صحنههایی از زندگی روزمره مردم را سوژه اصلی خود قرار میدهد. خیابانها، پارکها، کارناوالها، محلهای خرید و مراکزی که مردم گرد هم میآیند، محل اصلی تهیه عکسهای خیابانی است. هر چند این عکاسی شاخهای از عکاسی مستند به شمار میآید اما از بعضی لحاظ با هم متفاوت هستند از جمله اینکه هدف اصلی عکاسی خیابانی به تصویر کشیدن مردم است و نه پوشش یک اتفاق. در واقع این شاخه از عکاسی آیینهای است در برابر مردم که گاهی نیز با شوخ طبعی و یا لحنی طعنهآمیز پیامهای سیاسی و یا اجتماعی را منتقل میکند که در چنین شرایطی به عکاسی مستند نزدیک میشود. سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ نقطه اوج و شکوفایی تاریخ عکاسی خیابانی است.
عکاسی رنگی
پس از کشف ترکیبات رنگی حساس به رنگهای نور و فیلم سیاه و سفید پنکرومیک، تکنیک عکاسی رنگی توسعه یافت و عمومیت یافتن آن به ظهور کوداکروم مربوط میشود که در سال ۱۹۳۵ در دسترس مصرف کنندگان قرار گرفت.
پیشینه
در سال ۱۶۱۱ دومینیس نشان داد که نور مرئی از سه نور اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست که به آنها رنگهای اولیه میگویند. این مفهوم در توسعه نظریه عکس رنگی و عکاسی رنگی بسیار مفید واقع شد و در سال ۱۸۶۱ این عقیده کم کم قوت گرفت که برای توسعه تصویر رنگی، یک فیلمی از سه لایه باید ساخت که هر لایه آن نسبت به یکی از سه رنگ اولیه حساس باشد. این نظریه توسط ماکسول دانشمند معروف انگلیسی ارائه شد و هم او بود که اولین عکس رنگی را گرفت. و نتایج به دست آمده توسط وی بعدها با نظریه جدید مربوط به این فن، کاملاً مطابقت داشت.
سیر تحولی و رشد عکاسی
در سال ۱۸۳۹ واگر ضمن بررسیهای بیشتر دریافت که برای برداشتن هالیدهای نقره نور نامرئی باقیمانده برروی فیلم یا صفحه عکاسی باید از محلول تیوسولفات سدیم استفاده کرد که با نمکهای نقره، تیوسولفات نقره محلول در آب که قابل شستشو با آب است تولید میکند (این واکنش توسط هرشل بیست سال قبل از آن کشف شده بود). فرایند پیشنهادی واگر موجب شد تا بتوان در کمتر از یک دقیقه عکس را ثابت کرد. در سال ۱۸۴۱ یک انگلیسی بنام ویلیام تالبوت استفاده از فرایند تازهای را اعلام کرد. این فرایند شامل تهیه کاغذ حساس در مقابل نور به وسیله یدید نقرهاست. عکس را بر روی این نوع کاغذ به وسیله اسید گالیک میتوان ظاهر کرد. تصویر بدست آمده دقیقاً برعکس وضعیت شیئی است که از آن به دست میآید (یعنی نواحی روشن آن تیره و نواحی تیره آن روشن ظاهر میشود عکس منفی). این تصویر منفی اگر بر روی یک کاغذ حساس عکاسی قرار داده شود و پس از قرار گرفتن در مقابل نور ظا هر شود عکسی مثبت که با وضعیت اولیه شیئی مطابقت دارد (تصویر مثبت) را میدهد. با وجود اینکه زمان لازم در فرایند تالبوت کمتر از فرایند داگر است، اما تصاویر به دست آمده چندان واضح نیست. آشکار است که برای رفع این نارسائی باید با روش مناسبی هالیدهای نقره را بر روی یک جسم شفاف تثبیت کرد. این کار در آغاز به وسیله سفیده تخم مرغ بر روی شیشه انجام میگرفت و تصویرهایی نسبتاً روشن بدست میآمد. اما این تصویرها به آسانی آسیب پذیر بود. سر انجام در سال ۱۸۷۱ این مشکل توسط یک عکاس آماتور و فیزیکدان به نام مادوکس بدین صورت از میان برداشته شد که وی امولسیون ژلاتینی از نمکهای نقره را بر روی شیشه یا کاغذ عکاسی تثبیت کرد.
تولید عکس رنگی
برای تولید عکس رنگی از سیستم فیلتر رنگهای اولیه استفاده میشود. این رنگها از طریق جذب نورهای اولیه توسط ترکیبات رنگی روی فیلم به وجود میآید. به این ترتیب که اگر یک ترکیب رنگی فقط رنگ اولیه نور را جذب کند، رنگ باقیمانده، آبی متمایل به سبز (سیان) خواهد بود، اگر نور آبی جذب شود، رنگ زرد و اگر نور سبز جذب شود رنگ قرمز متمایل به آبی (مگنتا) ظا هر میشود. هرگاه آمیزة کاملی از رنگهایی که بتوانند رنگهایی اولیه معینی را که در طول فرایند ظهور در امولسیون عکاسی تشکیل شودجذب کنند، یک تصویر با رنگ دلخواه تولید میشود. برای مثال، مخلوطی از مکنتا و سیان، رنگ آبی را ظا هر میکند. زیرا مگنتا نور سبز و سیان را جذب میکند و فقط نور آبی از مخلوطسه نور باقی میماند که میتواند عبور کند.
ظهور رنگ
{{اصلی|ظهور (عکاسی)}} بیشتر فیلمهای رنگی به کمک یک فرایند رنگی حاصل از ترکیبات رنگی موجود در فیلم ظا هر میشوند که نخستین بار در سال ۱۹۱۲ توسط فیشر شیمیدان آلمانی کشف شد. اساس این فرایند اکسیده شدن ماده ظا هرکننده و تبدیل آن به یک جسم رنگ ساز است، که این ترکیب در واکنش با یک مولکول همتای خود، رنگ مورد نظر را به وجود میآورد. در بعضی از فیلمهای رنگی نظیر کوداکروم(II)، مولکول همتا در محلول ظهور حل شده و در مجاورت دانه هایها لید نقره، با مولکول رنگ ساز ترکیب میشود. در برخی دیگر از فیلمهای رنگی مانند کوداکروم، اکتاکروم، آننسکوکروم، مولکولهای همتا به طور یکنواخت در لایههای امولسیونی توزیع شده و در آن جسم رنگی مورد نظر را تشکیل میدهند. ظا هر کنندههای رنکی عموماً از نوع آمینهای جانشین شدهاند. برای تولید رنگ سیان در فرایند ظهور، یک ترکیب فنولی مانند آلفا نفتول به صورت یک همتا عمل میکند. به منظور تغییر میزان حلالیت و افزایش سرعت ظهور، در ساختار ظا هر کنندهها تغییراتی توسط متخصصهای ظهور فیلم داده میشود. مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که مواد به کار رفته در محلول ظهور، ممکن است برای بیشتر افراد حساسیت زا بوده و موجب بروز تورم در پوست دست آنها شود. از این رو، همواره کوشش شدهاست با ایجاد تغییرات مناسب، از میزان سمیّت و حساسیت زایی این محلول ظهور فیلم کاسته شود.
فرایند کوداکروم
یک مثال جالب از سیستم عکاسی رنگی که بطور وسیعی به کار برده میشود، فرایند کوداکروم میباشد. این فرایند برگشت پذیر است، یعنی رنگها بر حسب ارزشهای صحیح آنها تولید میشوند و نه برحسب رنگهای مکمل یا منفی آنها. نخستین ماده ظاهر کننده در فرایند کوداکروم، یک ظاهر کننده فیلم سیاه و سفید بودهاست.
تاریخچه عکاسی
عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در
زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است.
سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست؛ موزی،
ارسطو و اقلیدس در سدهٔ ۵ و ۴ پیش از میلاد نحوهٔ کارکرد دوربین سوراخ سوزنی را
شرح دادهبودند. در یونان باستان عقیده بر این بود که نور از چشم به سمت اشیا
میتابد و بازتاب آن باعث دیدن میشود. ارسطو و اقلیدس با استفاده از تئوری
سوراخسوزنی تلاش کردند خلاف آن نظریه را ثابت کنند؛ آنها در پشت دوربینهای
سوراخ سوزنی صفحهای نیمهمات قرار میدادند تا تصویر بازتابشدهٔ روی آن با
چشم دیده شود. در قرن ششم میلادی، آنتمیوس در آزمایشهای خود از دوربین
تاریکخانهای استفاده کرد.
ابن هیثم تئوری دوربین سوراخ سوزنی را گسترش داد و در مشاهدات خورشید گرفتگی
خود از وسیلهای به نام «جعبه تاریک» استفاده کرده بود. او برای نخستینبار از
دوربین سوراخ سوزنی و دوربین تاریکخانهای در آزمایشهایش جهت بررسی خواص نور
پرداخت. آلبرتوس ماگنوس در قرن سیزدهم میلادی نیترات نقره و ژرژ فابریسیوس نقره
کلرید را کشف کرد. و دانیل باربارو در سال ۱۵۶۸ میلادی نحوهٔ عملکرد دیافراگم و
کارکرد عدسی در دوربین تاریکخانهای را شرح داد. ویلهلم هومبرگ در سال ۱۶۹۴
میلادی توضیح داد که نور چگونه برخی از مواد شیمیایی را تاریک میکند و در سال
۱۸۰۲ میلادی توماس وجوود انگلیسی توانست بر روی سطحهای حساس شده با نیترات
نقره تصویر شفافی به دست آورد.
اتاق تاریک منجر به تکامل عکاسی و پیدایش دوربین عکاسی شد. اتاق تاریک عبارت از
اتاقی بدون پنجرهاست که به جز روزنهای که بر یکی از دیوارهای اتاق تعبیه شده،
هیچ نوری به آن وارد نمیشود. تصاویر یا چشماندازهای روبهروی روزنه به صورت
وارونه بر دیوار روبرویش بازتاب مییابد که قابل دیدن است. بعضی از نگارگران از
تصاویر بازتاب یافته به عنوان الگوی نقاشی استفاده میکردند. بعدها این اتاق
تاریک در ابعاد کوچکتر تبدیل شد به دوربین عکاسی شد یعنی در برابر روزنهای که
وجود داشت مادهٔ حساس به نور قرار میدادند تا تصاویر بازتابش یافته، ثبت و ضبط
شوند.
اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسه
فور نیپس تولید شد اما در هنگام رونوشتبرداری از بین رفت. اما نیپس در سال
۱۸۲۶ دوباره توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند.
ولی زمان نوردهی این عکس هشت ساعت بود که زمان بسیار درازی است، و مشکل دیگر هم
این بود که تصویر نگاتیو بود یعنی هرچه سفید بود را سیاه هرچه سیاه بود را سفید
نشان میداد. به همین دلیل او به دنبال یافتن فرآیند بهتری بود و با همکاری
لوئی داگر ، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش
شولتز در سال ۱۸۱۶ میلادی انجام دادند؛ در آن سال شولتز مشاهده کرد که مخلوطی
از نیترات نقره و گچ در مقابل نور، تیره میشوند. نیپس در سال ۱۸۳۳ میلادی
درگذشت؛ ولی داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند. داگرئوتایپ
بدینگونه بود که به صفحهای نقرهای مدتی بخار ید داده تا نسبت به نور حساس
شود، سپس آن را درون یک دوربین جعبهای گذاشته و با برداشتن عدسی حدود ۱۵ تا ۳۰
دقیقه نور از شی موردنظر به صفحهٔ نقرهای تابانده میشد. برای ظهور تصویر،
صفحه را در محلول جیوه با حرارت ۶۵ درجه قرار میداد تا با چسبیدن ذرات نقره و
جیوه، عکس بوجود آید؛ سپس صفحه را در آب سرد فرو میبرد تا سطح آن پایدار گردد،
در نهایت صفحه را در آبنمک (سدیم کلرید) قرار میداد و تصویر ظاهر میشد. یکی
از مشکلات روش داگرئوتایپ این بود که فقط میشد یک نسخهٔ پوزیتیو یا مثبت (عکس
دائمی) از سوژه ثبت کرد. در سال ۱۸۳۵ میلادی، چند ماه پس از اینکه نتیجهٔ
آزمایشهای لوئی داگر اعلام شد، شیمیدان انگلیسی، هنری فاکس تالبوت گزارشی از
روند عکاسی خود که آن را «طراحی نوری» نامیده بود منتشر کرد؛ تالبوت این روش را
در سال ۱۸۳۵ میلادی ابداع کرده بود اما آن را مخفی نگه داشت و روش خود را کامل
و در سال ۱۸۴۰ با عنوان کالوتایپ معرفی کرد. در این روش، بهجای استفاده از
صفحات فلزی، از کاغذ حساسشده به نیترات نقره با ترکیبی از سدیم کلرید و اسید
گالیک استفاده کرد. کاغذ حساسشده به مدت دو دقیقه نوردهی میشد و پس از آن یک
تصویر پنهان بوجود میآمد که آنرا با استفاده از پتاسیم یدید و سدیم سولفات به
صورت نگاتیو (منفی) در اندازههای کوچکتر ثبت میکرد. سپس با استفاده از آن
میشد نسخههای دائمی فراوانی در اندازههای مختلف تهیه کرد؛ تا پیش از این
عکاسان مجبور بودند صفحهٔ حساس را به اندازهٔ شی موردنظر بسازند و امکان تغییر
در اندازه وجود نداشت. تا سال ۱۸۶۰ میلادی روش داگرئوتایپ به کلی منسوخ شد و
عکاسی مبتنی بر نسخههای نگاتیو و پوزیتیو جایگزین آن شد. در سال ۱۸۳۹ جان هرشل
با استفاده از سدیم تیو سولفات روشی را برای تهیهٔ نسخهٔ نگاتیو روی شیشه ابداع
کرد که بهمرور جایگزین نگاتیوهای کاغذی شد.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول فیزیکدان انگلیسی در سال ۱۸۵۵
پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و
آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از
سه رنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکسرنگی را در سال ۱8۶۱ به ثبت
برساند.
بالاخره در سال ۱۸۷۴، یک شرکت انگلیسی اولین شیشههای خشک عکاسی را به بازار
عرضه کرد و عکاسی جنبهٔ عملی به خود گرفت. اما حمل و نقل مقدار زیادی شیشه، از
لحاظ سنگینی و شکنندگی، یکی از مشکلات پیش روی بود تا اینکه در سال ۱۸۷۱ ریچارد
مادوکس، فیزیکدان و عکاس انگلیسی با ابداع فیلم عکاسی ژلاتینی، زمان عکسبرداری
را کوتاه کرد و جابهجایی فیلمهای عکاسی را راحت نمود که نقطهٔ عطفی در تاریخ
عکاسی محسوب میشود.
جورج ایستمن آمریکایی در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک
آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال
۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد
کرد؛ شعار تبلیغاتی کمپانی کداک برای دوربینهایش چنین بود که «شما دکمه را
فشار دهید، بقیهاش را ما انجام میدهیم.»
در نوامبر ۱۹۴۸ ادوین لند نوعی دوربین آنالوگ ظهور فیلم فوری موسوم به دوربین
پولاروید را اختراع کرد که بلافاصله پس از عکسبرداری، نسخهٔ چاپشدهٔ عکس را
پرینت میکردند و عکس گرفتهشده یک دقیقه بعد و در مدلهای جدیدتر تا چند ثانیه
بعد، قابل رویت بود تصاویر دیجیتال در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی و در جریان پیادهکردن
انسان در ماه، تکامل پیدا کرد. دستگاههای گیرندهٔ امواج آنالوگ، اطلاعاتی که
در مورد عکس از فضا ارسال میشد را بسیار دشوار دریافت میکردند. با دیجیتالیزه
سیگنالها و تقویت آنها، پارازیتها حذف میشدند و تصاویر واضح بدست میآمد.
پیدایش عکاسی و رواج روشهای گوناگون این فن در ایران، با اختلاف حدود سه سال
از اعلام موجودیت عکاسی در فرانسه روی دادهاست. اختراعات و انواع ابزار و
تجهیزات عکاسی دو تا سه سال پس از اینکه به بازار میآمد بطور هدیه بدست پادشاه
ایران میرسید.نخستین دستگاههای عکاسی به روش داگرئوتایپ، به درخواست محمد شاه
قاجار از کشورهای روسیه و انگلیس به دربارِ ایران وارد شد و در اواسط دسامبر
سال ۱۸۴۲ میلادی (پایان آذر سال ۱۲۲۱ خورشیدی) نخستین عکسبرداری در ایران انجام
گرفت.
عکاسی آنالوگ
هر چند از اول، عکاسی بر پایه آنالوگ بنا شده بود، ولی این صفت، بعد از ظهور
عکاسی دیجیتال و بخاطر ایجاد وجه تمایز به این نوع عکاسی اضافه گردید. در این
سیستم چنانچه در بخش تاریخ عکاسی بصورت مفصل آمدهاست، تلاشهای زیادی برای ثبت
و ثابتسازی تصویر صورت گرفتهاست. از شیشههای خیس کلودیونی، شیشه خشکی که
انگلیسیها آن را ابداع کردند و بالاخره فیلم ژلاتینی که بوسیله ریچارد مادوکس
وارد دنیای عکاسی شدند، همه و همه جزو تلاشهای بشر برای ثبت تصویر بودهاست.
برای بدست آوردن بهترین نتیجه، در عکاسی آنالوگ، باید تمامی تدبیرات اعمّ از:
اصلاح رنگ، نور و کنتراست را قبل از نوردهی انجام داد. چون تقریباً بعد از
نوردهی و ظهور فیلم، در این خصوص کار زیادی نمیشود انجام داد. هر چند روشهایی
در کارهای تاریکخانهای متداول میباشد، ولی چون پایه ثابت است، این تغییرات هم
جزئی خواهد بود.
ظهور فیلم ظهور در عکاسی به معنای مواجهه دادن فیلم عکاسی یا کاغذ عکاسی با
مواد شیمیایی است که باعث تبدیل شدن فیلم به یک تصویر منفی (نگاتیو) یا مثبت
(اسلاید)، و یا کاغذ به تصویر عکس میشود. این اولین مرحلهٔ ظهور در مورد فیلم
و کاغذ است. هدف از ظهور این است که تصویر موقتی که روی فیلم یا کاغذ عکاسی نقش
بسته را تبدیل به یک تصویر دائم، قابل دیده شدن، و غیر حساس به نور بکند. توقف،
ثبوت و شستوشو، مراحل بعدی بدست آوری تصویر ثابت است.
ظهور فیلم سیاه و سفید
در ظهور فیلم عکاسی، چه سیاه و سفید، چه رنگی، که یک احــیاء شیمیایی اســت،
ذرات نوردیده برمید نقره به فلز نقره سیاه متالیک تبدیل شده و نگاتیو را بوجود
میآورند نتیجه بدست آمده از ظهور را، از آن جهت نگاتیو مینامند که با صحنهٔ
عکاسی رابطه عکس دارد. یعنی قسمتهایی از صحنه عکاسی که روشن هستند، در نتیجهٔ
بدست آمده از ظهور، تیره ثبت میشوند و بالعکس. چاپ تماسی یا آگراندیسوری
نگاتیو بر روی کاغذ عکاسیِ نگاتیو، نتیجه مثبت بدست میدهد.
ظهور ریورسال، برای بدست آوردن نتیجه مثبت (پزتیو) اجراء میشود. معمولاً حاصل
کار این نوع ظهور را اسلاید مینامند.
در بین مراحل ظهور ریورسال سیاه سفید یک مرحله نور دادن وجود دارد. برای اینکه
این مرحله بصورت کامل و عاری عیب و نقص صورت بگیرد، قرقره تانکهای ظهور باید
کاملاً شیشهای باشد، تا سایه بوجود آمده از آن باعث خراب شدن نتیجه نگردد.
ظهور فیلم رنگی
ظهور فیلم رنگی از نظر دما به مراتب حساستر از ظهور فیلم سیاه و سفید است؟ با
وجود لایههای حساس به رنگ در پایه این فیلمها، تغییرات جزئی دما در حد نصف
درجه سانتیگراد باعث بروز اعوجاج رنگ خواهد شد. در سیستم ظهور فیلم رنگی دما
بصورت اتوماتیک بوسیله دستگاه ظهور تنظیم و ثابت نگه داشته میشود. با ظهور
مداوم، که در لابراتوارهای بزرگ انجام میگیرد، ثابت نگه داشتن قدرت احیاکنندگی
داروی ظهور اهمیت بسزایی دارد. این کار معمولاً با داروهای تقویتی که با علامت
R مشخص مشوند، صورت میگیرد. داروهای تقویتی را بر حسب سانتیمتر مربع از
ظهورهای صورت گرفته به داروی اصلی میافزایند.
در ظهور ریورسال رنگی، بر خلاف ریورسال سیاه و سفید مرحله نوردهی مجدد در کار
نیست. ظهور دوم بلافاصله بعد از بلیچ صورت میگیرد. پایه فیلم ریورسال رنگی نیز
بر خلاف سایر فیلمهای رنگی (نور روز و نور شب) شفاف است.
داروهای ظهور ریورسال رنگی، قبلاً انواع متفاوتی داشتند و ظهور آنها فقط در
کارخانه سازنده آن امکان داشت. در بستهٔ هر فیلم ریورسال، یک پاکت به آدرس
کارخانهٔ سازنده آن فیلم وجود داشت که هزینه پستی آن نیز توسط خود کارخانه تقبل
شده بود. بعد از نوردهی فیلم داخل آن پاکت قرار داده شده و ارسال میگردید.
کارخانه، فیلم را ظهور و به آدرس عکاس ارسال مینمود.
استفاده همهگیر فیلمهای ریورسال موجب بوجود آمدن داروی واحدی به نام ئی-۶
گردید. فعلاً تقریباً تمامی فیلمهای ریورسال رنگی با این دارو قابل ظهور
هستند.
عکاسی دیجیتال
عکاسی دیجیتال به فرآیند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور برروی سطح حساس
به نور سنسور الکترونیکی گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده
از اشیاء بر روی سطح حساس به نور سنسور تأثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر
میگردد.
آسانی نسبی استفاده، سرعت بالای بازدید، انتقال و چاپ و نیز در بسیاری از
موارد، کیفیت برتر، تعدادی از ویژگیهای متمایزکنندهٔ عکاسی دیجیتال هستند.
در عکاسی دیجیتال، سنسور (حسگر) وظیفهٔ ثبت تصویر را برعهده دارد و هیچکدام از
سنسورها بصورت مستقیم قادر به شناسایی رنگها نیستند و فقط میتوانند شدت
روشنایی نور را ثبت کنند. هر سنسور از میلیونها سنسور ریز حساس به نور تشکیل
شده و هرکدام از این حسگرهای ریز قالباً یک پیکسل از عکس نهایی را ثبت میکند.
سازندگان این سنسورها با قرار دادن فیلترهای سرخ، سبز و آبی (رنگهای اولیه)
روی تک تک آنها با استفاده از الگوهایی مانند الگوی بایر میتوانند به
پردازشگرهای دوربین قابلیت آن را بدهند که با کمک الگوریتمهای درونیابی
(اینترپولیشن) و مقایسه ارقام ثبت شده توسط ریز سنسورهای مجاور، رنگ واقعی هر
پیکسل را حدس بزنند. دوربینهایی که قابلیت ذخیرهٔ عکس را بصورت خام دارا
هستند، اجازه میدهند که این بخش نهایی شناسایی رنگها روی رایانه شخصی انجام
شود و این به کاربران اجازه میدهد که آزادی بیشتری در ویرایش عکس نهایی داشته
باشند.
یکی از خصوصیاتی که در بازاریابی دوربینهای دیجیتال بر آن تاکید میشود تعداد
کل پیکسلهای یک دوربین است. این رقم که با واحد مگاپیکسل یا میلیون پیکسل
شمارش میشود، از راه ضرب تعداد پیکسلهای افقی و عمودی یک سنسور محاسبه میشود.
برای مثال، دوربینی که حسگری دارای ۳هزار پیکسل افقی و ۲هزار پیکسل عمودی باشد،
یک دوربین ۶ مگاپیکسلی خواهد بود. با وجود آنکه این رقم در برخی موارد میتواند
شاخص خوبی برای مقایسه کیفیت تصویر دوربینهای دیجیتال باشد، این رقم در اکثر
موارد میتواند گمراه کننده نیز باشد. کیفیت نهایی یک تصویر دیجیتال موثر از
متغیرهای بیشتری مانند نوع سنسور، مساحت سنسور، اندازه لنزهای ریز روی هر پیکسل
و قدرت تمرکز لنز میباشد.
هیستوگرام
هیستوگرام (بافتنگار) به نموداری گفته میشود که فراوانی عناصری که در محور
افقی آن قرار دارند را در محور عمودی نشان میدهد. هیستوگرام عکس، شدت نور را،
از کمترین مقدار تا بیشترین مقدار، در محور افقی و تعداد پیکسلهای هرکدام از
آنها را در محور عمودی نشان میدهد.
توجه به هیستوگرام، راه بسیار خوبی برای کنترل نوردهی دوربین و تصویر بوجود
آمدهاست.
بافتنگار به عنوان یک عملگر کاربردی مصطلح است و یکی از ابزارهای مفید و
کارآمد در دوربینهای عکاسی دیجیتال به شمار میرود.
تجهیزات عکاسی
عکاسی نیز همچون دیگر هنرها و علوم، نیاز به ابزار و تجهیزات خاص خود دارد.
برخی از ابزارها در ایجاد عکس نقش اساسی دارند و نبود آنها فرآیند عکسبرداری
را ناممکن میسازد و بعضی دیگر به عکاس کمک میکنند تا علاوه بر سرعت عمل و
صرفهجویی در زمان، تصویر بهتری را نیز ثبت کند.
دوربین آنالوگ
دوربین آنالوگ طی سالیان طولانی از وضعیت ابتدایی خود که همان اتاق تاریک بود،
تکمیل و به حالت فعلی در آمدهاست. اولین دوربینها فاقد مسدودکننده و دیافراگم
بودند. لنز آن دوربینها کاملاً ابتدایی، و انحراف خطی شدید و سایه و یا تاریکی
در گوشهها داشتند. لزوم مسدود کننده از زمانی احساس گردید که سرعت مواد حساس
عکاسی (نورگیری) افزایش یافت و زمان نوردهی به کسری از ثانیه رسید. مسدود
کنندهها در انواع مختلفی تولید شده و برای کارهای متعدد مورد استفاده قرار
گرفتند. مسدودکنندههای برگی در تمامی سرعتهای فلاش کارایی داشتند، ولی سرعت
آنها کم بود.
مسدود کنندههای سطح کانونی هم با وجود سرعت بالا، در ثبت تصویر از سوژههای
متحرک، بسته به جهت حرکت پرهها (افقی یا عمودی) تصویر را دچار اعوجاج
میکردند. با ورود عکاسی به جامعه و دنیای خبر و ورزش، طلب برای سرعتهای بالای
مسدود کننده، برای ثبت وقایع سریع افزایش یافت. سرانجام کارخانه مینولتا در سال
۱۹۹۸ دوربین ماکسیوم ۹ خود را با سرعت مسدود کننده ۱/۱۲۰۰۰ ثانیه به جهان معرفی
کرد، که خود انقلابی در این زمینه محسوب میشود.
فیلم
فیلم عکاسی که عمده تاریخ عکاسی مربوط به پیدایش و تکامل آن میباشد، یک سطح
حساس عکاسی است که از شیشههای کلودیونِ تر شروع و تا ورق شفاف پلاستیکی که از
جنس پلیاستر یا نیترو سلولوز یا سلولوز استات است ادامه پیدا کردهاست. این
ورق با یکی از هالیدهای نقره که اکثراً برومور نقره و یک ماده ژلاتینی که برای
چسباندن نمک مورد نظر بر سطح ورقه پلاستیکی ساخته شده، بوجود میآید.
فیلم عکاسی دارای انواع گوناگونی است. از فیلمهای عادی نور روز تا ریورسالهای
نور شب.